زهرا شریعتی | شهرآرانیوز؛ تیرماه ۷۸، تابستان و پاییز ۸۸، سال ۹۶، آبان ۹۸ و امثال آن ها، همه و همه یادآور حوادث تلخی برای مردم ایران اند و هر یک به بهانهای رقم خورده اند و آسیبها و هزینههای متعدد و گاه جبران ناپذیر فکری، فرهنگی، انسانی، اجتماعی و امنیتی را موجب شده اند؛ بنابراین نمیشود و نباید با پایان یافتن این وقایع به سادگی از کنارشان گذشت و آنها را به تاریخ سپرد؛ زیرا در این صورت باید منتظر تکرارشان با عمق وگستره و تبعات بیشتر باشیم؛ چنان که طی ماههای اخیر شاهد بودیم این تسامحها و جدی نگرفتنها چگونه بار دیگر آرامش و امنیتمان را بر هم زد و خانوادههای بسیاری را داغ دار کرد.
پرواضح است که یکی از راههای جلوگیری از این گونه تجارب پرهزینه و دردآور، بررسی موشکافانه و شناخت ابعاد و عوامل زمینه ساز آنها با دید باز و به منظور رفع و جبران است. در این راستا گزارش پیش رو، به تحلیل اجمالی عوامل اغتشاشات پاییز گذشته از نگاه اساتید دانشگاه و صاحب نظران میپردازد.
مسعود رضایی، پژوهشگر تاریخ معاصر، وجه مشترک همه فتنهها علیه نظام را پررنگ بودن دخالتها و تحریکات خارجی میداند: «آنچه در همه فتنهها شاهدیم این است که ابتدا از یک شبهه و شائبه شروع میشوند؛ مثلا سال ۸۸ با وجود انتخابات باشکوه ریاست جمهوری که میتوانست نشان پرافتخاری از قدرت ملی باشد، یکی از نامزدها و حامیانش به صحت انتخابات شبهه وارد کردند و این باعث شد بخشی از مردم دچار تردید شوند و به دنبال آن با تحریکات داخلی و خارجی، فتنهای بزرگ بر پا شود. در وقایع اخیر نیز شبهه افکنی درباره علت فوت مرحوم مهسا امینی، جرقه شروع اغتشاشات شد، در حالی که نیروی انتظامی برخورد فیزیکی با وی نداشت و پزشکان و متخصصان نیز این را تأیید کردند.»
او با بیان اینکه در اغتشاشات اخیر آنچه در شبکههای مجازی و ماهوارهای از سوی دشمن صورت گرفت، یک تهاجم سیاسی تبلیغاتی فوق العاده بزرگ با همه توان بود که میتوان آن را تهاجم اتمی نامید، ادامه میدهد: «از آنجا که دستگاه سیاسی تبلیغاتی دشمنان تلاش دارد با سوار شدن بر برخی موضوعات داخلی یا اعتراضات، آنها را به سمت خشونت و آشوب و فتنه آفرینی سوق دهد، از هر سوژهای ولو غیرواقعی و دروغ، در راستای اهداف شوم خود بهره میگیرد؛ هر چند در این میان کوتاهی مسئولان را در توضیح و تشریح اتفاقات برای مردم نباید نادیده گرفت.»
به گفته رضایی، هشیاری و دقت نظر مردم به رغم التهابات و هیجانات اولیه، دومین وجه اشتراک آشوبهای اخیر و فتنههای گذشته است؛ عموم مردم به سرعت متوجه شدند که این تحرکات و آشوبها برای تضعیف کشور و تحقق اهداف دشمنان است؛ به همین دلیل صف خود را از آنها جدا کردند و همراهی نکردند؛ «مردم ما در طی چهار دهه که از انقلاب اسلامی میگذرد، همواره شاهد بوده اند نظام اسلامی با همه مشکلات داخلی و موانع و کارشکنیهای خارجی، همه سعی خود را برای رشد و ارتقا و تبدیل شدن به قدرت بزرگ فرهنگی، اقتصادی و نظامی انجام میدهد، اما این امر خوشایند برخی کشورهای عربی، آمریکا و صهیونیستها نیست و با مقابله آنان به اشکال مختلف از جنگ افروزی تا تفرقه افکنی داخلی و تحریم مواجه شده است.
براین اساس هرگاه ببینند خطری متوجه اصل نظام است، به صورت خودجوش جلوی آن را میگیرند از جمله در اغتشاشات ماههای گذشته که در عین سرمایه گذاری کلان بدخواهان برای ورود همه مردم به صحنه آشوب ها، درک بالا و همراهی نکردن قاطبه مردم شکست بزرگی را برای طراحان این فتنه رقم زد. حضور مردم در راهپیمایی ۱۳ آبان امسال و روز ملی مبارزه با استکبار جهانی نیز از ابتدای انقلاب تاکنون بی سابقه بود.»
پژوهشگر تاریخ معاصر با اشاره به اینکه در معرکه جنگ بزرگ استکبار جهانی و شبکه شیاطین با ما، فتنه آفرینی هرگز تمام شدنی نیست، یادآور میشود: «بااین حال، در هر فتنهای که پیش میآید، ملت ایران یک تجربه بزرگ به دست میآورد و بر عمق آگاهی اش افزوده میشود و به خوبی این مهم را درک میکند که شدت گرفتن توطئهها و فتنه انگیزیهای دشمنان حاکی از مسیر روبه رشد و پیشرفت کشور است که باعث شده است دشمنان همه عزم خود را برای ممانعت از این پیشرفت به کار گیرند. البته مسئولان کشور هم باید تلاش خود را برای رفع کاستیها و نقصها بیشتر کنند و ضمن افزودن بر سرعت پیشرفت در میان معرکه جنگ، از طریق بازنگری عملکردها و سیاستها همه اقدامات و سیاستهای لازم برای تقویت وفاق ملی را به کار گیرند؛ زیرا اتحاد و وحدت کلمه بزرگترین و مهمترین عامل خنثی کردن تهاجمات سنگین دشمنان و بی اثر کردن فتنه هاست.»
او در پایان با اشاره به اینکه مردم ایران طی چهل سال گذشته و حتی پیش از آنکه دشمنان سعی داشته اند کشور را از مسیر استقلال و پیشرفت بازدارند، همیشه عزم و اراده شان را برای پیمودن مسیر پیشرفت و استقلال نشان داده و اثبات کرده اند، خاطرنشان کرد: «امیدواری بزرگترین سرمایه یک ملت است؛ به همین دلیل دشمن به شدت روی نابودی آن و ازبین بردن انگیزه ها، خصوصا میان جوانان، تمرکز دارد.»
ابوذر گوهری مقدم، استاد دانشگاه و مدیردفتر مطالعات آمریکای دانشگاه امام صادق (ع)، نیز درباره نقش قدرتهای خارجی در ناآرامیهای اخیر معتقد است: «در آشوبهای چند ماه گذشته، طراحی سرویسهای امنیتی کشورهای متخاصم و سوار شدن آنان بر موج اتفاقات داخلی کاملا مشهود است؛ کشورهای غربی و خصوصا ایالات متحده امریکا در سالهای اخیر از طریق سیاست فشار حداکثری تلاش میکنند جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار دهند و رفتار و محاسبات مسئولان را تغییر دهند و از هر فرصتی برای این منظور استفاده میکنند. در این اغشاشات نیز رسانههای غربی و متخاصم با ایجاد یک تصویر کاملا منفی از شرایط داخلی سعی کردند بر آتش ناآرامیها بدمند و در راستای منافعشان بخشی از فشارها علیه جمهوری اسلامی ایران را در زمینههای حقوق بشری برجسته کردند.»
او ادامه میدهد: «بااینکه پروندههای گذشته علیه جمهوری اسلامی، بیشتر در حوزههای هستهای یا مسائل منطقهای بوده است، امروز غرب و در رأس آن کشورهای اروپایی تلاش دارند با اتهامات حقوق بشری، در یک جبهه واحد جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار دهند و حیثیت و جایگاه آن را خدشه دار کنند تا از این طریق بتوانند در پروندههای گذشته از جمله مسئله هستهای نیز امتیاز بگیرند، غافل از اینکه با هشیاری مردم درباره رفتارهای خصمانه علیه کشور، این فشار و تهدیدات خارج از عرف بین الملل (که شاید از سوی دشمن دور از انتظار هم نباشد) باعث تغییر رویکرد افکار عمومی و محاسبات مسئولان درباره کشورهای غربی نمیشود و ملت و مسئولان در مقابله با این توطئهها منسجم هستند.»
به گفته این تحلیلگر مسائل سیاسی، دل سوزیهای عوام فریبانه غرب درباره نقض حقوق بشر در ایران در حالی مطرح میشود که عملکرد گذشته و حال خودشان در این زمینه زیر سؤال است و خود در رأس ناقضان ابتداییترین حقوق بشر در کشور خود و سایر کشورها هستند؛ باوجوداین منافقانه بر جمهوری اسلامی فشار میآورند تا به تغییر رفتار و رویکرد جمهوری اسلامی منتهی شود، اما توجه ندارند که ملت و نظام ما به خوبی به ماهیت این برخوردهای دوگانه و مزورانه پی برده اند و میدانند که دفاع از حقوق بشر در ایران توسط دشمنان برای دستیابی به مطامع و منافعشان ادعا و ابزاری بیش نیست.
از دیدگاه محمدصادق کوشکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، اغتشاشات سه ماه گذشته دو ریشه اصلی دارد: «نخستین عامل، توجه دولتها و نهادهای عمومی و حاکمیت به تغذیه فکری و ذهنی جامعه طی سالهای پس از دفاع مقدس تاکنون است؛ زیرا همچنان که انسانها به تغذیه جسمی نیاز دارند، برای رفع گرسنگی فکری نیز به هنر، فرهنگ و اطلاعات نیاز دارند؛ باوجوداین صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، آموزش وپرورش، وزارت علوم، وزارت فرهنگ وارشاد و... هرچند گاهی اقدامات پراکندهای داشته اند، اما حرکت جدی و مستمری نداشته اند تا مردم ایران سر سفره گسترده فرهنگ ایرانی بنشینند و با فرهنگ خودی آشنا شوند.
از سوی دیگر و به عنوان دومین عامل، جای خالی سفره فکری داخلی را سفره بسیار رنگین و متنوع، اما به شدت مسموم بیگانگان و دشمنان در قالب فضای مجازی و شبکههای ماهوارهای به ویژه طی دهه گذشته پر کرده است. در نتیجه، شاهد پرورش نسلی هستیم که ذهنش کاملا از این سفره تغذیه شده است و دیگر نسبتی میان خود و جامعه ایرانی و ارزشهای انقلاب و فرهنگ اسلامی احساس نمیکند.»
به باور او، بی قانونی و ولنگاری فضای مجازی به دشمن اجازه داد بدون هیچ مانعی و با هر شکلی که مایل است در آن ذهن و روح و روان جوانان را تغذیه کند؛ بنابراین مسئولان دچار دو خطای بزرگ شدند: یکی اینکه خودشان خوراک فکری مناسب ارائه ندادند و دیگر اینکه در اثر رسیدگی نکردن به فضای مجازی اجازه دادند دشمن با دست باز کار کند؛ در نتیجه این خطاها و خیانت ها، جوانان و نوجوانان موتور محرک آشوبها شدند و چنان که شاهدیم اغلب مجرمان دستگیرشده اعتراف میکنند تحت تأثیر فضای مجازی مرتکب جرم شده اند.
این استاد دانشگاه با یادآوری این نکته که دشمنی، توطئهها و مانع تراشیهای دشمنان منطقهای تا بین المللی، طبیعی است؛ زیرا مسیر حرکت ما و منافعمان با یکدیگر در تضاد است، تأکید میکند: «براین اساس، در عین هشیاری و تاحدامکان ممانعت از توطئههای دشمنان، مسئولان داخلی باید پاسخگو باشند که چرا متوجه نبودند یا کوتاهی کردند و جنگ تمام عیار دشمن را جدی نگرفتند. اگر میخواهیم دیگر شاهد چنین وقایع و هزینههایی در جامعه نباشیم، باید غفلت مسئولان مرتفع شود و تأمین خوراک ذهنی مردم برایشان اولویت جدی داشته باشد تا دشمنان فرصت جولان پیدا نکنند. بدین منظور باید مطالبه مردمی و مستمر وجود داشته باشد تا اگر هم کسی نخواست از خواب بیدار شود، از مسئولیت حذف شود.»